Friday, June 5, 2009

چيزي شبيه انتخابات


چرا نرفتن به پاي صندوق راي جمهوري اسلامي يک عمل مسولانه است؟
از آن جا که من با نظراتي که هانا آرنت در نوشته ‹ مسئولیت شخصی در دوران دیکتاتوری › آورده است موافقم کاري که بر عهده گرفته ام بي نهايت سهل وساده شده است به راحتي يک کليک مي توانم شما را به نوشته آرنت ارجاع دهم واين کار را هم مي کنم . اينجا

من بر نوشته آرنت مي توانم دو نکته را بيفزايم
مسائل حقوقي اي که پيامد حضور در پاي صندوق راي است
توضيحي درباره انتخاب بين بد و بدتر
مورد اول
در قانون اساسي جمهوري اسلامي آمده است :
حاكميت‏ مطلق‏ بر جهان‏ و انسان‏ از آن‏ خداست‏ و هم‏ او، انسان‏ را بر سرنوشت‏ اجتماعي‏ خويش‏ حاكم‏ ساخته‏ است‏. هيچكس‏ نمي‏ تواند اين‏ حق‏ الهي‏ را از انسان‏ سلب‏ كند يا در خدمت‏ منافع فرد يا گروهي‏ خاص‏ قرار دهد و ملت‏ اين‏ حق‏ خداداد را از طرقي‏ كه‏ در اصول‏ بعد مي‏ آيد اعمال‏ مي‏ كند.
سر راست اش يعني مردم بر سرنوشت شان حقي ندارند و اين خدا وتنها خداست که حق تعيين سرنوشت انسانها را دارد و چون انسان ظرفيت کافي را براي طرف خطاب شدن از سوي خدا ندارد اين تعيين تکليف به واسطه جبرئيل و بدست رسول خدا وسپس امامان شيعه و سر انجام ولي فقيه صورت مي گيرد اين اصل به وسيله اصل ديگري اصل5 که مي گويد
در زمان‏ غيب‏ حضرت‏ ولي‏ عصر "عجل‏ الله‏ تعالي‏ فرجه‏" در جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ ولايت‏ امر و امامت‏ امت‏ بر عهده‏ فقيه‏ عادل‏ و با تقوي‏، آگاه‏ به‏ زمان‏، شجاع‏، مدير و مدبر است‏ كه‏ طبق‏ اصل‏ يكصد و هفتم‏ عهده‏ دار آن‏ مي‏ گردد.
تکميل شده است
حالا اين چه ربطي به پاي صندوق راي نرفتن دارد؟
ربط اش اين جاست که ملت ايران پس از آنکه جمهوري اسلامي را از سر راه خود برداشت از لحاظ حقوقي مي تواند استناد کند به همين اصول وقراردادهايي که به زيان اش بوده است را لغو کند همانطور که در جريان ملي شدن صنعت نفت در شوراي امنيت و ديوان لاهه به همين طريق توانست قرار داد نفت را باطل اعلام کند
حال اگر ملت ايران در پاي صندوق راي حاضر شود فردا خود يا ايندگان چون بخواهند از اين وسيله براي زير بار قراردادهاي ننگين و مطالباتي که جهان از جمهوري اسلامي دارد نرووند مانند اين است که خط وامضائ خود را انکار کنند
مورد دوم
حکومت هاي استبدادي ( توتاليتر ) اکنون قوي تر از هميشه تاريخ اند نه به اين دليل که وسايل بيشتري براي کنترل جمعيت در اختيار دارند که درست بر عکس آن وسايل ارتباط جمعي امروز بيشتر از هميشه است
انها قوي ترند چون مي توانند اختلافات داخلي شان را با ساز وکارهاي مدرن بر طرف کنند
کافي است نگاهي به همين تاريخ انباشته از سلاطين قوي شوکت ايران بيندازيم تا ببينيم در هنگام مرگ يک سلطان بر سر جانشيني او چه غوغايي در ميان اقليت حاکم در مي گرفت امروز چه ؟
پدر خوانده مي ميرد اما باند حاکم با يک انتخابات برنامه ريزي شده پدر خوانده بعدي رابر سرير قدرت مي نشاند از چين کمونيست تا جمهوري اسلامي و .... داستان همين شده است
از سوي ديگر همين انتخابات برنامه ريزي شده به رژيم هاي استبدادي فرصت پالايش داده است اگر تا پيش از اين رژيم هاي استبدادي تنها به ماموران خفيه و سياست بکش تا ثابت کني مثل مايي متوصل مي شدند
امروز ساز وکاري سودمند تر يافته اند چيزي شبيه انتخابات که طي آن نه تنها پايبندي ونا پايبندي اعضاي باند مشخص مي شود بلکه درجه خلوص شان را نيز پدر خوانده مي تواند اندازه گيري کند
اين خلوص يابي نه تنها کار پدر خوانده را در تشخيص ياران به شکل بي عيب ونقص ممکن کرده است بلکه مهره هاي در اختيار او ديگر مجبور نيستند که يک شکل ويک کارکرد داشته باشند به تناسب بازي پدر خوانده به مهره خاصي امکان جولان مي دهد و....
آري شرکت کردن در يک انتخابات فرمايشي به منظور بالا کشيدن بد و جلوگيري از بدتر در نهايت کمک به رژيم استبدادي است تا به بدترين حالت ممکن خود برسد
تصور کنيد حالتي را که تنها سرسپرد گان به رژيم در انتخابات فرمايشي شرکت کنند آنگاه باورمندان به ايدئولوژي حاکم به ورطه يک جنگ درون گروهي مي افتند جنگي که تنها هدف آن کسب قدرت بيشتر است در حالت معکوس آن حضور مردم در پاي صندوق راي باورمندان به ايدئولوژي حاکم را متحد مي کند متحد در برابر چه کسي در برابر اکثريت جامعه که براي بازگرداندن حقوق ربوده شده اش به ميدان آمده است
بله در رژيم هاي استبدادي نوين راي ملت ميزان است ميزان سرسپردگي گانگسترها به پدر خوانده